روژينروژين، تا این لحظه: 14 سال و 14 روز سن داره

روژین دختر کوچولوی مامان و بابا

كارت عروسي

   امروز دايي امين و مامان جون اومدن خونمون تا كارت عروسي دايي امينو پشت نويسي كنيم البته با وجود شما دختر شيطون مگه ميشد عزيز دل مامان انشااله عروسي خودت عزيز دلم   چهارشنبه ديگه عروسي دايي امين هستش و من و تو و بابايي كلي خوشحاليم   ...
31 تير 1390

مامان غرغرو

عزیزکم گاهی وقتا اونقدر دلم واسه روزاییکه مینشستم یه گوشه و کتاب می خوندم .می رفتم توی فکر و بعدشم راحت دستامو می گذاشتم زیر سرم و لالا .تنگ میشه . نه مامانی ناراحت نشو مامان دوستت داره. اما این یه عادت آدماس که درهیچ شرایطی از خودشون و حالشون راضی نیستن. وقتی پامی ذارن به دنیایی که آرزوی دیروزشون بوده .دلشون می خواد برگردن به گذشته. می دونی دخترکم گاه یوقتا دلم یه لحظه می خواد واسه خودش وقت بذاره. اما نه اگه تو گل بهشت رو نداشتم چطور تنهایی صبح تاشبمو پر می کردم. زودتر بزرگ شو گلم تنهایی مامانو باحرفات پر کن. واسم شیرین زبونی کن. واای چقدر دلم واسه اون لحظه ایکه دستای همو بگیریم و بریم گردش میتپه. با مامان دوست میشی عزیزم...
31 تير 1390

یه حرف خوب

به عنوان مادر وظیفه ام این است که مراقب موارد احتمالی باشم ودر مواردی که کنترل آن از عهده ام خارج است                                                   به خدا توکل کنم.     راس بل گراهام       ...
31 تير 1390

15 ماهگي

 دیگه وارد ١٥ امین ماه تولدت میشی عزیزم. خیلی تغییر کردی. یه جورایی متحول شدی. حالا دیگه استقلالتو با یه روش جدید نشون میدی. با جیغ و داد. خب تنها روشم واسه اینکه این راهتو ترک کنی و عاد ت نشه اینه که حواستو پرت یه چیز دیگه کنم.که خیلی وقتام موثره. می تونی لیوان آب رو دستت بگیری. اما بقیه آب مونده رو میریزی روی فرش. ازپله بالا اومدنو خیلی دوست داری . اما پایین اومدن واست سخته. الهی که همیشه درحال بالا رفتن از پله های زندگیت باشی گلم. عاشق آّ ب بازی و حمام رفتنی.دیگه حالا به بهانه جیش داشتن منو مجبور می کنی ببرمت حمام و اونوقته که اومدن بیرون از حمام  یه داستانی میشه واسه خودش. عزیزکم بوسیدنو اینجوری یاد گرفتی...
30 تير 1390

عاقبت به خير شي

دختر گلم بارها بهت گفتم آرزوی من خوشبختی و عاقبت بخیری توست. عاقبت به خیری رو خیلی از بزرگترا شنیدم اما هیچ وقت به اندازه الان معنیشو حس نکرده بودم. دلم می خواد آرزوهاتو با پشتکار و اعتماد بهنفس بالا حقیقت بدی. مثل مامان نباش که کلی تصمیمای  قشنگ می گیره اما پای عمل که میرسه امروز وفردا می کنه. نمونش همین تصمیم  واسه رفتن  به کلاس یوگا و لاغری خودم. دلم می خواد هر تصمیمی که واسه آیندت می گیری اول خوب در بارش فکر کنی . جوری نباشه که نصفه راه رو بری , بعد پشیمون بشی و بخوای از اول یه راه جدیدو انتخاب کنی. البته این حرف من با شکست کلی فرق داره. مثلا ادیسون که هزار بار شکست خورد تا رسید به جایی که الان اسمش رو همه...
30 تير 1390

بدون عنوان

یکی از بزرگترین دغدغه های فکری من غذا خوردنه توست. تا قبل از 6 ماهگی مشکلی نبود. هرزمانکه گریه می کردی شیرت آماده و مامانم درخدمت شما بود. اما حالا رژیم غذاییت باید جوری باشه که همه گروههای غذایی رو به بدنت برسونه متنوع باشه دست به خدمت باشم که اگه  یه وقت یه غذایی رو دوست نداشتی واست یه چیز دیگه آماده کنم خلاصه که گاهی از خودم خندم می گیره. دایم توی آشپزخونه از این طرف می رم اونطرف غذای مورد علاقه دختري وای غذای مورد علاقه پدری ناهار فردای دخترم چی باشه؟ شام چی شد اووووووووووه نه پیازم سوخت روژيني  بشین بازی کن خوشگلم  مامان به وظایف دیگش برسه درست می گی نازم ,برنامه ریزی رمز موفقیت خانوم خو...
28 تير 1390

دندون در اوردن و بي اشتهايي

طفلک من اگه بخوام روند غذاخوردن تو رو روی نمودار بکشم , می دونی نمودارش چه شکلی میشه؟ میشه عینهو کوه های هزار مسجد.   برو بالا بیا پایین   منکه دیگه کم آوردم چشامو که بازمی کنم می گم خوب امروز چی درست کنم بدم این دختري بخوره نیرو بگیره.......... یکم می گذره می گم : ای بابا این خانوم کوچولو که منو گذاشته سرکار. چیزی لب نمی زنه. ماشالاه یه روز نمی دونم چطور سیرت کنم یه روزم که باقاشق دنبال سرت می کنم(آره می دونم مامانی به زور نباید به بچه غذا داد) جون مامان جون مامان طفلکت یه قاشق بخور آخه چطور چیزی نمی خوری بازم انرژی واسه شیطونی داری , خدا داند وبس ایکاش یکمی از این بی اشتهاییتو من داشتم از...
28 تير 1390

جيغ

ماشالاه ماشالاه به تو گل دختر چرا می گم ماشالاه آخه نمی دونی باید صداتو واست ضبط کنم  تا یادگاری شب عروسیت هدیه ای ناقابل بشه بدم به داماد گلم تا حساب کار دستش بیاد. وای امان امان از این جیغات وقتی جیغ می کشی پرده گوش من بابایی همسایه این ور همسایه اونوری اصلا اینا چیه دیوار صوتی رو هم می شکنی خدای من خوشحال میشی جیغ میکشی عصبانی میشی جیغ می کشی درخواست داری جیغ میکشی من نمی دونم گلوی خودت چطور درد نمی کنه؟؟؟؟ دیشب من وبابایی داشتیم آموزش می دادیم که هیسسسسسس آروم همسایه ها خوابن نخیر می خندیدی به ریش هممون یه عده میگی این رفتارا طبیعیه , به حرف زدن که بیفته جیغاش قطع می شه می ترسم اونو...
26 تير 1390

مسافرت اصفهان

مامانو ببخش که همیشه بی خبر چند روزی غیبت می کنه. اما قول میده بیاد و غیبتاشو موجه کنه. یکمی بگی نگی کارای ما اتفاقی و دقیقه ٩٠ شده. خیلی وقت بود که دوست داشتیم من وبابایی باهمدیگه یه سفر هرچند کوتاه بریم اما قسمت نمی شد. تااینکه چند روز تعطیلی پیش اومدو اصفهان ما رو طلبید.  خدا قسمت همه کنه تمام دلنگرونی ما توی بودی که یه وقت اذیت نشی و مارو از سفرمون محروم نکنی که خدارو شکر همه چی بخیر وخوبی گذشت   همه خونواده دقیقه به دقیقه  تلفنی جویای حالت بودن که مبادا بهت سخت بگذره.   آخه این اولین سفر خارج استانی زندگی تو بود.   دخترم به زودی عکسای اصفهان که با خاله مژده و ع...
26 تير 1390
1